سال گذشته و پیشین. لقیته ذات العویم، ای لقیته بین الاعوام. (منتهی الارب). و ابن الاثیر در المرصع گوید، عویم مصغر عام است. و لقیته ذات العویم، یعنی پس از سالیان دراز. و ذات بظرفیت منصوب شده است و کنایه از مدّت است. - انتهی. و ’دهار’ذات العویم را میان سالگی، ترجمه کرده است و رایته ذات العویم ظاهراً معنی آن او را دیدم بفلان سال باشد
سال گذشته و پیشین. لقیته ذات العویم، ای لقیته بین الاعوام. (منتهی الارب). و ابن الاثیر در المرصع گوید، عویم مصغر عام است. و لقیته ذات العویم، یعنی پس از سالیان دراز. و ذات بظرفیت منصوب شده است و کنایه از مدّت است. - انتهی. و ’دهار’ذات العویم را میان سالگی، ترجمه کرده است و رایته ذات العویم ظاهراً معنی آن او را دیدم بفلان سال باشد
نام جایگاهی و بدانجا جنگی میان بنی عامر و بنوعبس رویداد و فیروزی بنوعامر را بود و رمرم منقوص و مخفف رمرام است و رمرام نوعی گیاه بهاری است. (المرصع). و رجوع به یوم ذات الرمرم در مجمع الامثال میدانی شود
نام جایگاهی و بدانجا جنگی میان بنی عامر و بنوعبس رویداد و فیروزی بنوعامر را بود و رمرم منقوص و مخفف رمرام است و رمرام نوعی گیاه بهاری است. (المرصع). و رجوع به یوم ذات الرمرم در مجمع الامثال میدانی شود
داود ضریر انطاکی در تذکره ذیل کلمه شوصه و ذات جنب گوید: و یقال لما بین الکتفین منها ذات العرض و مقابلها ذات الصدر. رجوع بکلمه ذات الجنب قسمت منقول از تذکره شود. و رجوع به ذات الصدر، جزء منقول از کشاف اصطلاحات الفنون شود
داود ضریر انطاکی در تذکره ذیل کلمه شوصه و ذات جنب گوید: و یقال لما بین الکتفین منها ذات العرض و مقابلها ذات الصدر. رجوع بکلمه ذات الجنب قسمت منقول از تذکره شود. و رجوع به ذات الصدر، جزء منقول از کشاف اصطلاحات الفنون شود