جدول جو
جدول جو

معنی ذات العجرم - جستجوی لغت در جدول جو

ذات العجرم
(تُلْ عُ رُ)
موضعی است به بطحاءنزدیک قوافر و حنو. (المرصّع). یا نزدیک ذوقار. رجوع به عقدالفرید ج 6 ص 111 و معرب جوالیقی ص 77 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُلْ عَ)
نام اسب حنظله بن اوس سعدی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عُ وَ)
سال گذشته و پیشین. لقیته ذات العویم، ای لقیته بین الاعوام. (منتهی الارب). و ابن الاثیر در المرصع گوید، عویم مصغر عام است. و لقیته ذات العویم، یعنی پس از سالیان دراز. و ذات بظرفیت منصوب شده است و کنایه از مدّت است. - انتهی. و ’دهار’ذات العویم را میان سالگی، ترجمه کرده است و رایته ذات العویم ظاهراً معنی آن او را دیدم بفلان سال باشد
لغت نامه دهخدا
(تُلْ ؟)
نام موضعی است در شعر
لغت نامه دهخدا
(تُرْ رَ رَ)
نام جایگاهی و بدانجا جنگی میان بنی عامر و بنوعبس رویداد و فیروزی بنوعامر را بود و رمرم منقوص و مخفف رمرام است و رمرام نوعی گیاه بهاری است. (المرصع). و رجوع به یوم ذات الرمرم در مجمع الامثال میدانی شود
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عُ شَ)
موضعی است به طریق حاجیان بصره نزدیک هجر. و موضعی نزدیک طنب و ماریه ، ذات العشیره. رجوع به ذات العشیره شود
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عَ)
داود ضریر انطاکی در تذکره ذیل کلمه شوصه و ذات جنب گوید: و یقال لما بین الکتفین منها ذات العرض و مقابلها ذات الصدر. رجوع بکلمه ذات الجنب قسمت منقول از تذکره شود. و رجوع به ذات الصدر، جزء منقول از کشاف اصطلاحات الفنون شود
لغت نامه دهخدا
(تُلْ جُ رُ)
موضعی است و در آنجا جنگی عبس و یربوع را بوده است و جایگاهی است در نزدیکی مدینه. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا